دفتر نقاشیِ خدا، هَمیشک قشنگه
اَمبا پَییزه خودتی دلی واستان، یَواشتَرَک وَرق بَزن
همه رِنگانِشه خاطرتی میان بسپار
که عشق و دوستی، لابه لای همین قشنگِ برگهایه
مهرتان پُر مهر
ارسالی از بانو شهناز فلاحی، از اهالی حسنجون طالقان
قِدیمانی پاییز.
آخرین روزایی که مالان میتانُن صحرا دَباشُن. دی کم کم وقتِ آخورنشینیِ اوشان و شُونشینیِ مردمانِ روستا شُروع میبو. آها عزیزجان، پاییزَک بیومی
به مناسبت درگذشت رفیق جاده طالقان، کربلایی باب الله سلمانیان، شعر زیر، تقدیم روح آن فقید سعید میشود:
او خاطری ازخاطرات طالقان بود بنشستهیی در انتظار رهروان بود
امکان نداشت روزی سرِ راهم نباشد برلب دعای او به همراهم نباشد
چون قسمتی از انزوای روز و شب بود عمری به خاموشی به دنبال طرب بود
لبخند تلخی دائماً کنج لبش داشت جنگی نهان همواره با سوز و تبش داشت
قبل از پل، عادت بود تا او را ببینم آماده بود با گردنی کج، درکمینم
سید به او میگفتم و او خنده میکرد سید نبود اما مرا شرمنده میکرد
این بار آخرکه به آن کلبه رسیدم من در تحیر بودم و او را ندیدم
پنجاه سال با جاده بود در رفت وآمد از جاده فریاد آمد و از او نیامد
برغربت و تنهاییاش افسوس و فریاد هرگز نخواهد رفت باب الله از یاد
شاعر: ریاضی اهل روستایِ میناوند طالقان
منتشر شده در کانال طالقانیها
عمو بابالله دی بَش
هامُون مرد مهرُبانی که همیشاک، کنار طالقانی جاده دَبَه و با دعایِ خیرُش، مسافرانِ بدرقه میکُرد.
او رِ خوشقلبترین عوارضی دنیا» نام بُدا بیَن و اینک او رِ نوستالژی جادهی طالقان» میخوانُن.
در ادامه، دلنوشته خانم اشرف حکیم الهی، برای ایشان را میخوانیم:
نابینا بود، ولی از بیشتر بیناها بیناتر.
با چشم دل میدید، با گوش دل میشنید
بیشتر طالقانیها از او خاطرات شیرین داشتند. همیشه لبخند بر لب داشت و با لبخند جواب میداد.
گله و شکایت نمیکرد، با خوشرویی از مسافران استقبال میکرد و با دعای خیر بدرقه میکرد راننده ها رو
سالیان دراز سرجاده جاخوش کرده بود و همه به او عادت کرده بودند. در سرمای زمستان و گرمای تابستان
یار همیشگی جاده بود. اگر نبود، انگار چیزی رو گم کرده باشیم، جویایش میشدیم.
هرقدر هم اتومبیل سرعت داشت، نزدیک او که میشدیم ناخودآگاه می ایستادیم و راننده کمی باهاش خوش و بش میکرد وبعد از دعای خیرش، با خیال راحت به راهش ادامه میداد.
دیگر عضوی از جاده شده بود، جاده هم همیشه درانتظارش بود
اما امروز دیگر نیست و چشمان مسافران دنبال صدا و دعای خیرش میگردد. فکر کنم جاده هم امروز از رفتن مسافر همیشگی خود غمگین است!
مسافر زندگی خسته نباشی، این زندگی هرچند سخت و تاریک گوارایت باد
خدایت بیامرزد، روحت شاد، بنیانگذار زندگی همراهت، مرحوم باب الله سلمانیان
منتشر شده در کانال طالقانیها
درباره این سایت